جدول جو
جدول جو

معنی کرسی نشاندن - جستجوی لغت در جدول جو

کرسی نشاندن
(رِشْ / رُشْ وَ گِ رِ تَ)
نصب کردن کرسی.
- به کرسی نشاندن گفته، قبولاندن آن. مدلل ساختن آن:
نوای راستی سرمایۀ صاحب کلامی کن
به کرسی گفته های خویش را بنشان و شاهی کن.
تأثیر (از مجموعۀ مترادفات ص 287).
رجوع به ترکیب های ذیل کرسی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دعوی بکرسی نشاندن
تصویر دعوی بکرسی نشاندن
درست نمایاندن خواسته ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرف خود را به کرسی نشاندن
تصویر حرف خود را به کرسی نشاندن
کنایه از سخن خود را تحمیل کردن
فرهنگ فارسی معین